تعریف مدیریت
از مدیریت به علت اهمیت و تنوع ویژگی های آن تعاریف گوناگونی ارائه شده است که به تعدادی از آنها در ادامه اشاره می شود:
((هنر انجام دادن امور به وسیله دیگران)) فالت
((مدیریت عبارت است از فرآیندی برای حل مسائل مربوط به تأمین هدفهای سازمان به نحو مطلوب از طریق استفاده مؤثر و کارامد از منابع کمیاب در یک محیط در حال تغییر)) کریتنر
((مدیریت یکی از مهمترین کوشش های انسانی است که در آن افراد از راه همکاری و به گونه جمعی مأموریتها و هدفهای از قبل تعیین شده را به اجرا در می آورند.)) کونتز و دیگران
از آنجایی که توافقی مبنی بر تعریف یکسان و دقیق از مدیریت وجود ندارد، می توان هر تعریفی که حداقل سه عامل مهم و مشترک اهداف، محدودیت منابع و افراد را در بر دارد پذیرفت. هدفها به فعالیت های انجام شده، محدودیت منابع به کارایی و افراد به کارکنانی که کار را انجام می دهند، اشاره می کند.
بنابراین با توجه به توضیحات آمده، مدیریت یعنی استفاده درست و شایسته از منابع برای دستیابی به اهداف خاص و از پیش تعیین شده. مدیران کسانی هستند که با دیگران و از طریق آن ها کار کرده، منابع محدود را اختصاص داده تا به اهداف مورد نظر دست یابند.
می توان گفت مدیریت علم دانستن و هنر به کار بستن است، به این دلیل که بخشی از مدیریت را از طریق آموزش می توان فراگرفت (علم مدیریت) و بخش دیگر را ضمن انجام کار می توان آموخت (هنر مدیریت).
برگرفته از کتاب “منشی گری (مسئول دفتری)”، فریبا ورقائی